سرگرم کننده ی آفتابی

دسکتاپ جدید



:: موضوعات مرتبط: تصویر، ،
نويسنده : امیررضا مرعشی


دانستنی های جالب

1-ایا میدانید بقایای کشتی نوح را

در کوه های آرارات ترکیه (جودی) کشف شده است

2-ایا میدانید کشتی نوح به طول یک زمین فوتبال

و به وزن 32,000 تن است

3-ایا میدانید یک بار پلک بزنید

عقرب همین زمان را نیاز دارد تا دشمنش را نیش بزند

4-ایا میدانید شکم عنکبوت ابی انقدر کوچک است

که روده هایش درون پاهایش قرار دارد

5-ایا میدانید سگ ماهی دریاچه

بیش از 150 سال عمر میکند

6-ایا میدانید یک حلزون معمولی

10ده هزار دندان دارد که همه انها روی زبانش است

7-ایا میدانید قلب همه ی پستانداران

در طول عمرشان حدود 11.2 میلیارد بار میزند

8-ایا میدانید ماهی اصلا پلک ندارد

و نمیتوان مژه بزند یا هنگام خواب چشمهایش را ببندد

9-ایا میدانید زنبورها برای جمع کردن 1 کیلو عسل

باید شهد 10 میلیون گل را جمع کند

10-ایا میدانید قدیمیترین شرابی را که پیدا کرده اند

قدمتش از 3000 سال بیشتر است



:: موضوعات مرتبط: دانستنی، ،
نويسنده : امیررضا مرعشی


بهلول و دیوانگان

هارون الرشید به همراه مهمانانش عیسی بن جعفر برمکی و مادر جعفر برمکی در قصر نشسته بود و حوصله اش سر رفته بود

از سربازان خواست بهلول را بیاورند تا آنها را بخنداند

سربازان رفتند و بهلول را از میان کودکان شهر گرفته و نزد خلیفه اوردند

هارون الرشید به بهلول امر کرد چند دیوانه برای ما بشمار

بهلول گرفت : اولین دیوانه خودم هستم و با اشاره دست به سمت مادر جعفر برمکی گفت این دومین دیوانه هست

عیسی با حالتی عصبی فریاد زد : وای بر تو برای مادر جعفر چنین حرفی می زنی ؟

بهلول خندید و گفت : صاحب اربده سومین دیوانه هست

هارون از کوره در رفت و فریاد زد :

این دیوانه را از قصر بیرون کنید آبرویمان را برد

بهلول در حالی که روی زمین کشیده می شد گفت : تو هم چهارمی هست هارون !



:: موضوعات مرتبط: داستان، ،
نويسنده : امیررضا مرعشی


بهلول و تخت پادشاهی

روزی بهلول وارد قصر هارون الرشید شد و چون مسند خلافت را خالی و بلامانع دید جلو رفته و بدون ترس و واهمه بر تخت خلیفه نشست

غلامان دربار چون آن حال بدیدند به ضرب چوب و تازیانه بهلول را از تخت پایین کشیدند

هنگامی که خلیفه وارد شد بهلول را در حالتی بهم ریخته دید که گریه می کند

از نگهبانان سبب گریه ی او را پرسید

نگهبانان گفتند : چون در مکان مخصوص شما نشسته بود او را از آنجا دور کردیم

هارون ایشان را ملامت کرد و بهلول را دلداری داده و نوازش نمود

بهلول گفت : من برای خود گریه نمی کنم بلکه به حال تو می گریم

زیرا که من چند لحظه در مسند تو نشستم اینقدر صدمه دیدم و اذیت و آزار کشیدم

در این اندیشه ام که تو که یک عمر بر این مسند نشسته ای  چه مقدار آزار خواهی کشید و صدمه خواهی دید

تو به عاقبت کار خود نمی اندیشی و در فکر کارهای خود نیستی !!!



:: موضوعات مرتبط: داستان، ،
نويسنده : امیررضا مرعشی


قضاوت بهلول

هارون الرشید درخواست نمود کسی را برای قضاوت در بغداد انتخاب نمایید

اطرافیان او همه با هم گفتند عادل تر از بهلول سراغ نداریم او را انتخاب نمایید

خلیفه دستور داد بهلول را نزد او بیاورند

بعد از دیدار با بهلول به او پیشنهاد قاضی شدن در بغداد را داد

بهلول گفت : من شایسته این مقام نیستم و صلاحیت انجام چنین کاری را ندارم

هارون الرشید گفت : تمام بزرگان بغداد تو را انتخاب کرده اند چگونه است که تو قبول نمی کنی !

بهلول جواب داد : من از اوضاع و احوال خودم بیشتر اطلاع دارم و این سخن یا راست است یا دروغ

اگر راست است که من به دلیلی که گفتم شایسته این مقام نیستم و اگر هم دروغ باشد که شخص دروغگو صلاحیت قضاوت کردن ندارد !

هارون الرشید اصرار فراوان کرد و بهلول در خواست کرد یک روز به او مهلت دهند تا فکر کند

فردا صبح اول طلوع بهلول بر چوبی نشست و در خیابان ها فریاد می زد اسبم رم کرده بروید کنار تا زیر سمش گرفتار نشده اید

مردم گفتند : بهلول دیوانه شده است !

خبر دیوانگی بهلول به خلیفه عباسی رسید !

هارون الرشید لبخند تلخی زد و گفت : او دیوانه نشده است او بخاطر حفظ دینش از دست ما فرار کرده تا در حقوق مردم دخالتی نداشته باشد !

حتی زمانی که از غذای خلیفه برای او می آورند می گفت : این غذا را به سگ ها بدهید بخورند حتی اگر آنها هم بفهمند مال خلیفه است نخواهند خورد



:: موضوعات مرتبط: داستان، ،
نويسنده : امیررضا مرعشی


طنز سرکاری

1-یه بازیه جالب !!!

از سنتون دو تا کم کنید حالا حاصل رو با دو جمع کنید

میشه سنتون

فقط اینکار رو باید با دقت خیلی زیادی انجام بدین تا نتیجه بگیرین !!!

2-می خوام بکشمت صاف وایستا!

.

.

.

داره تموم می شه

.

.

.
( @ . . @)

(-)

خوشکل شد مگه نه؟

3-یه ضرب المثل افریقایی می گه : یرخ یلیخ وت

یعنی تو  برام عزیزی

جالب اینکه اگر از آخر به اول هم بخونی همین معنی رو میده

4-خصوصیات گوسفند:

بو میدهد.

سبزی میخورد.

گاهی می خوابد.

پرواز نمیکند.

عقل دارد اما اس ام اس های سر کاری را تا آخر می خواند!

 



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،
نويسنده : امیررضا مرعشی


شعر طنز لیلی امروزی

یک شبی لیلی دلش آمد به درد

عاشق بیچاره را احضار کرد

گفت : اول یک طبیبی کن خبر

بعد از ان هم انچه میگویم بخر

داد دستش صورتی با لابلند

نام اشیائی بر ان بنوشته چند

شعر طنز لیلی امروزی Funny poem

گفت : باید سکه های ناب ناب

بهرم اری تا غروب افتاب

یک النگوی طلا یک سینه ریز

طوق مروارید و گردنبند نیز

دستبندم از برلیان می خری

با دو گردنبند و سه انگشتری

ساعت بسیار زیبا از طلا

زود بهر من بخر ای ناقلا

شعر طنز لیلی امروزی Funny poem

دستکش با کیف و کفش وروسری

کن فراهم تانخوردی تو سری

در سر راهت بخر یک کادیلاک

بهر لب رژ بهر ناخون نیز لاک

عطر پاریس از برایم کن ردیف

مانتوی اعلا به رنگ کفش وکیف

خواهی ارباشم همیشه من زنت

تا ابد گردم وبال گردنت

کاخ در لندن بخر از بهر من

با گل و گلدان استخر و چمن

بابت مهریه ده میلیون دلار

زود کن اماده و آن را بیاور



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،
نويسنده : امیررضا مرعشی


تصاویر طنز و جالب



:: موضوعات مرتبط: تصویر، ،
نويسنده : امیررضا مرعشی


عکس طنز باحال



:: موضوعات مرتبط: تصویر، ،
نويسنده : امیررضا مرعشی