لطیفه

سرگرم کننده ی آفتابی

لطیفه

1-انگشت پا است ديگر........................گاهي دلش ميخاهد از جورابمان بيرون بزند وآبرويمان راببرد

2- اگه من رییس جمهور بشم به فلسطین و لبنان میگم: بیاین با هم دوست معمولی باشیم. خرجشون خیلی زیاده.

3- شعار دختران در راهپیمایی: ما اعتراض داریم. شوهر نیاز داریم. شوهر شوهر شعار ماست. ازدواج افتخار ماست.

4-  یارو میمیره. اون دنیا ازش میپزسن چیشد مردی؟ میگه: شیر خوردم. میگن: شیرش فاسد بود؟ میگه: نه گاوه یهو نشست.

5- یارو میخواسته شیر داغ بخوره، زیر پا گاوه آتیش روشن میکنه!

6- تو کلاس ما دو دسته سوال میکنن:

1-واسه وقت تلفکنی.

2-قبلا خودشون خوندن ،میخوان به رخ ما و معلّم بکشن.

7- به بعضیا باید گفت: شکلات مغز داره، ولی تو نداری!!!

8- سوار تاکسی شدم. کناریم دستش مرغ و روغن و اینا بود. گفتم: سبد کالاست؟ گفت:آره. گفتم: پس ربّش کو؟؟ گفت: مگه ربّم میدن؟؟؟ گفتم:آره. پیاده شد رفت دنبال رب! خدایا منو ببخش. خودت دیدی جا خیلی کم بود.

9- نظر دخترا در مورد شوهر آیندشون: دنبال مردی میگردن که فقط مهربان باشه. این توقّع زیادی از یک دکتر میلیاردر است؟

10- خاطره ی غضنفر: یادش بخیر، قدیما با هزار تومن میرفتیم مغازه با یه نوشابه خانواده و دو بسته چیپس و سه تا بستنی و چهار تا شکلات میومدیم بیرون.امّا الآن همه جا دوربین مخفی کار گذاشتن!

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: لطیفه، ،
نويسنده : امیررضا مرعشی